بی تو، مهتاب شبی، ( همین امشب از در خونمون خونه ای که توش زندگی می کردیم با اون حیاط و بالکن قشنگش) باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم....
برچسب : نویسنده : 8chovrashf بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 22 آبان 1401 ساعت: 20:52